هدف گذاری در کسب و کار بسیار مهم است و یکی از مواد مهمی است که در همان ابتدا باید به آن توجه شود تا مسیر پیش رو را هموارتر کند. ما در این مطلب سعی کردهایم ضرورت هداف گذاری در کسب و کار و دلایل اهمیت آن را برای شما توضیح دهیم. پس تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
ویژگی های هدف گذاری چیست؟
هدف گذاری باید منطقی و مناسب باشد و حتما باید قابل دستیابی باشد و نباید به صورت رویایی به آن فکر کنید. اهداف باید به صورت بازه های زمانی مختلف تعریف شود. حال در ادامه تعدادی از ویژگی های هدف گذاری را بیان می کنیم:
واضح بودن
لازم است چگونگی دستیابی به آن هدفی که دارید را نیز مشخص کنید.اهداف تعیین شده باید واضح و مشخص باشند. به عنوان مثال، اگر افزایش سوددهی یا بازدهی را به عنوان هدف تعریف کردهاید راه های دستیابی به آن را هم مشخص کنید.
منطقی بودن
اهداف باید به روشی منطقی و واقعبینانه تعیین شوند. در غیر این صورت، دستیابی به آنها دشوار یا حتی غیر ممکن خواهد بود. این امر موجب کاهش انگیزه و اعتماد بهنفس اعضاء تیم شده و بازدهی سازمان را تقلیل خواهد داد.
مقیاسپذیر بودن
به عنوان مثال، در بحث سوددهی لازم است میزان و محدوده مورد نظر را مشخص کنید. در غیر این صورت، افزایش یک واحد یا یک سهم هم میتواند موفقیتآمیز تلقی شود. مقیاسپذیر بودن اهداف احتمال دستیابی به آنها را افزایش میدهد.
قابل دستیابی بودن
تعیین اهداف دور از دسترس یکی از اصلیترین دلایلی است که فعالیت تیمی را دچار اختلال کرده و انگیزه اعضاء گروه را کاهش میدهد. به همین منظور، برای دستیابی به اهداف بسیار بزرگ هم لازم است ابتدا آن را به گامهای کوچک تقسیمبندی کرده و روند صعودی را از نزدیکترین و در دسترسترین نقطه آغاز کنید.
مرتبط بودن با چشماندازهای بزرگ و در راستای ماموریتها
اهداف کوتاه مدت شما باید به گونهای تعیین شوند که در مسیر اهداف بزرگ و همراستا با آنها باشند. در غیر این صورت، ممکن است این هدفگذاری شما را به سمت و سوی دیگری سوق داده و از مسیر اصلی منحرف کند.
مفید بودن به زمان
در بحث هدف گذاری برای کسب و کار، لازم است بازه زمانی دستیابی به اهداف را مشخص کنید. توجه داشته باشید، زمانبندی مذکور باید براساس منطق و واقعیت تنظیم شود. طبیعی است که انجام هر ماموریتی در بازه زمانی مشخصی معنی و اهمیت پیدا میکند.
ارزشمند بودن
هدف گذاری برای کسب و کار باید به گونهای باشد که کلیه افراد گروه از آن سود برده و بهرهمند شوند. به این ترتیب، انگیزه تیم برای برطرف کردن موانع و دستیابی به اهداف تعیین شده بیشتر خواهد بود.
قابل درک بودن
در هنگام هدفگذاری باید از قابل فهم بودن آن اطمینان یابید. برای این منظور، لازم است اهداف خود را به سادهترین و صریحترین شکل ممکن با کارکنان به اشتراک گذاشته و به پرسشهای آنها پاسخ دهید. هرگونه ابهامی میتواند تمرکز فرد را دچار اختلال کرده و او را از مقصد و هدف نهایی منحرف کند.
دلایل ضرورت هدف گذاری در کسب و کار
دلایل ضرورت هدف گذاری در کسب و کار را میتوان چنین برشمرد:
ایجاد انگیزه در کارکنان
هدف گذاری برای کسب و کار از سادهترین روشهایی است که به ایجاد انگیزه در کارکنان کمک میکند. نداشتن هدف از اصلیترین دلایل کاهش انگیزه و نشاط به حساب آمده و به شکل قابل توجهی در میزان بهرهوری تاثیرگذار است. از طرف دیگر، دستیابی به اهداف تعیین شده میتواند اعتماد بهنفس کارکنان را افزایش داده و رضایت شغلی آنها را به دنبال داشته باشد.
تمرکز بر اولویتها
هدف گذاری برای کسب و کار در تعیین اولویتها موثر بوده و تمرکز بر آنها را افزایش خواهد داد. دستیابی به اهداف روندی است که به اولویتبندی و تعیین برنامه زمانی مشخص نیاز دارد. این امر، انجام به موقع وظایف را برحسب ترتیب منطقی آنها امکانپذیر کرده و دسترسی به آنها را ملموستر و سادهتر میکند.
بهبود تصمیمگیری
هدف گذاری برای کسب و کار از مهمترین عواملی است که به بهبود تصمیمگیری کارکنان و افراد درگیر در پروژه کمک میکند. به این ترتیب، اعضاء گروه میتوانند تصمیمات خود را با اطمینان بیشتری اتخاذ کرده و آنها را با اهداف تعیین شده مطابقت دهند. در نهایت، ارزیابی نتایج احتمالی نیز امکانپذیر خواهد بود.
تقویت همکاری تیمی
هدف گذاری برای کسب و کار به شکل قابل توجهی در افزایش احساس تعلق و ارتقاء کار گروهی موثر است. تعیین هدف و به اشتراکگذاری آن به اعضاء تیم کمک میکند با اهمیت فعالیتهای خود و ارتباط آن با اهداف سازمانی آشنایی یابند. این امر به نوبه خود میتواند در تقویت کار گروهی و افزایش مشارکت تیمی تاثیرگذار باشد.
ارزیابی موفقیت
هدفگذاری صحیح، سنجش میزان موفقیت و پیشرفت کارکنان و سازمان را امکانپذیر میکند.
راهنمایی و هدایت کارکنان
تعیین اهداف، حرکت رو به جلو و موثر را برای کارمندان امکانپذیر کرده و آنها را در این مسیر هدایت میکند. این امر میتواند به عنوان یک نقشه راه در جهت دستیابی به خواستههای سازمان عمل کند. به علاوه، هدف گذاری برای کسب و کار از مهمترین عواملی است که به بهبود مهارتها و تواناییهای کارمندان کمک میکند.
مدیریت زمان
زمان یکی از مهمترین منابع سازمانها و کلیه مشاغل به حساب میآید. تعیین یک هدف مشخص به اعضاء گروه کمک میکند تا زمان خود را به طور موثر مدیریت کرده و انرژی خود را برای دستیابی به هدفی واضح متمرکز کنند. این امر در اولویتبندی کارها موثر بوده و از مشارکت کارکنان در امور غیرمرتبط جلوگیری میکند. به این ترتیب، کلیه نیروها با تکیه بر حداکثر توانایی و نقاط قوت خود میتوانند به سوی مقصد تعیین شده گام بردارند. پیتر دراکر (Peter Drucker) در این باره میگوید، «بهترین اقدام در جهت مدیریت زمان این است که انجام امور غیر ضروری را متوقف کنید!»
اهیمت هدف گذاری در کسب و کار چیست؟
اهمیت هدف گذاری در کسب و کار را میتوان در ایجاد تحرک و انگیزه برای کارکنان دانست. این امر به شکل قابل توجهی در روند تصمیمگیری موثر بوده و تمرکز اعضاء تیم را افزایش میدهد.
عوامل یاد شده با صرفهجویی در وقت و انرژی کارکنان همراه بوده و آنها را در جهت اقدامات فعالانه و موثرتری سوق میدهد. مجموع این موارد در افزایش بازدهی فردی و سازمانی تاثیرگذار خواهند بود.
سخن پایانی
هدف گذاری برای کسب و کار از مهمترین عوامل موثر در ایجاد تحرک و افزایش تمرکز کارکنان به حساب میآید. عمل به کلیه نکات یاد شده در بالا بردن بهرهوری و افزایش رضایت شغلی موثر خواهد بود. با در نظر گرفتن اهمیت و ضرورت هدف گذاری در کسب و کار، بهتر است از همین لحظه برای انجام این کار اقدام کنید.